هدف از این تحقیق بررسی نسبت سنت و مدرنیته با فرمت docx در قالب 28 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 

 

فهرست مطالب

مقدمه

نظریات میشل فوکو

نظریات ریچارد رورتی

مبانی نظری دکتر حسین کچویان

مبانی نظری دکتر علی میر سپاسی

مقایسه آرای معرفت شناسی و هستی شناسی و انسان شناسی دکتر کچویان و میر سپاسی

پیشینه تحقیق

منابع

 

 

 

      فوکو در1926در پواتیه فرانسه زاده شد. در دانشگاه سوربون فلسفه خواند و لیسانس خود را در سال1948گرفت. فوکو برای مدت کوتاهی عضو حزب کمونیست فرانسه بود، ولی در سال1951از آن حزب کنار کشید.فوکو در دهه1950به تحصیل در روانشناسی علاقه پیدا کرد و درجه لیسانسی در روانشناسی و سپس دیپلمی در رشته آسیب شناسی روانی گرفت.در همان سالها وی پژوهشهایی در آسیب شناسی روانی انجام داد .سرانجام در دانشگاه هامبورگ با نوشتن رساله ای در باب جنون به اخذ درجه دکتری نائل آمد و در سال1964استاد فلسفه دانشگاه کلرمون در فرانسه شد.پس از آن فوکو به عنوان استاد "تاریخ نظامهای اندیشه"در کلژدوفرانس تدریس می کرد.فوکو به سرعت در حوزه روشنفکری فرانسه شهرت یافت و دیری نگذشت که نفوذی جهانی پیدا کرد .وی چشم اندازهای نوینی در فلسفه ،تاریخ و جامعه شناسی گشود.در تعبیرهای گوناگون  او را فرزند ناخلف ساخت گرایی و پساساخت گرایی یا هرمونتیک ،دیرینه شناس فرهنگ غرب،پوچ انگار و ویرانگر علوم اجتماعی رایج خوانده اند (دریفوس و رابینو، 13:1379).

 

 

 

      در واقع هدف دیرینه شناسی چیزی نیست جز فهمیدن و بیان کردن آرشیوهای احکام خاص هر جامعه و عصر خاص.بررسی این آرشیوها و حکم های مندرج در آنها از طریق گفتار نشان خواهد داد که در آن جامعه یا عصر خاص چه مقولات و مباحثی معتبر یا مردود بوده است. بر اثر همین دیرینه شناسی است که می توان به نظامهای زبانی و نیز نظامهای معرفتی حاکم بر یک عصر یا جامعه پی برد(کاپلستون،20:1384).از نظر فوکو رسالت اصلی دیرینه شناسی اثبات گسست تاریخی میان دوره های گوناگون تاریخ غرب است(فوکو، 50:1380).

 

 

 

 فوکو دو گسست را مطالعه می کند:"ابتدا آغاز عصر کلاسیک در میانه قرن هفدهم و در گام بعدی ظهور عصر مدرن در آغاز سده نوزدهم .به باور فوکو تحول از یک برهه تاریخی به برهه ای دیگر،تکاملی –تطوری نیست ،بلکه هر عصری برخوردار از معرفت و نظام دانایی ویژه خود است .بدین ترتیب اندیشه تعالی عقلانیت و توسعه تکاملی و خطی در نظام فکری فوکو جایی ندارد و این امر از مولفه های محوری اندیشه او به شمار می آید"( 25:1972foucault).