هدف از این تحقیق بررسی بازاریابی رابطه مند و انواع آن با فرمت docx در قالب 78 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 


فهرست مطالب
 تعریف بازاریابی    
 بازایابی رابطه¬مند    
 تاریخچه بازاریابی رابطه¬ای    
 انواع بازاریابی رابطه¬مند    
 زنجیره مدیریت روابط    
 عناصر بازاريابي رابطه¬مند    
 مدل¬های بازاریابی رابطه¬مند    
 مدل بازارهای شش¬گانه    
 مدل اصلاح شده بازارهای شش¬گانه    
 مدل بازاریابی رابطه¬مند در بخش خرده¬فروشی    
 مدل کاربردی بازاریابی رابطه¬مند    
 مدل بازاریابی رابطه¬مند میان سازمان‌های صنعتی    
 مدل بازاریابی رابطه¬مند مدار (RMO)    
 مدل بازاریابی رابطه¬مند مورگان و هانت    
 پیشینه¬ی پژوهش    
 چارچوب نظری تحقیق    
 مدل تحقیق    
 متغیرهای مستخرج از تحقیق

 

 

 

بازاریابی  به¬عنوان فرایندی مدیریتی - اجتماعی تعریف می‌شود که به‌وسیله آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادله کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می¬کنند. برای روشن شدن این تعریف باید بدواً اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد.

 

 


در واقع اصول بازرگانی رسمی که منشاء آن از ایالات متحده آمریکا است. ابتدا در آغاز قرن بیستم در چندین دانشگاه ایالات متحده به¬عنوان درس بازرگانی جداگانه¬ای تدریس می‌شد. این‌گونه تلقی می‌شود که به¬عنوان اصول بازرگانی از سه مرحله ذیل عبور کرده باشد: «دوره تولید» که در آن بازاریابی تنها به¬واسطه محدودیت‌های تولید دچار محدودیت بود (تا دهه 1930)؛ «دوره فروش» که در آن بازاریابی هر آن‌چه شرکت تولید می‌کرد به بازار تحمیل می‌کرد (تا دهه 1950)؛ و «دوره مشتری» که در آن مشتری در مرکز تمام فعالیت‌های بازاریابی قرار داشت.

 

 

 

در قرن 21 بازاریابی پا به عصر تعاملی و برهم¬کنشی نهاده است. تغییر بنیادی در تعریف و هدف از بازاریابی در قرن 21 این است که به¬عنوان یک اصل بازرگانی، فراتر از صرف تسهیل – تبادلات مجاری و داد و ستدهای بین تولیدکننده و مشتریان گسترش یافته است. در آغاز، عمده تمرکز بازاریابی بر منافع تولیدکننده بود - تحویل محصولات درست به مشتری در زمان، مکان و قیمت درست. فرض اساسی بازاریابان اولیه این بود که تولیدکنندگان کنترل بازار را در اختیار دارند.

 

 

 

مدیریت، کارکردها، نقش‌ها و فرایندها همگی حول این مدل مدیریت بازرگانی با محوریت تولیدکننده قرار داشتند. این تصور در عصر اطلاعات قرن 21 دیگر معتبر نمی‌باشد و حالا در اوایل قرن بیست و یک، بازاریابی چیست؟ یک مدل جدید موفق یا پذیرفته شده، که درمورد پویایی (و اغلب بی¬منطقی) بازارهای جهانی، مشتریان دمدمی¬مزاج و غیرقابل پیش¬بینی که در تحلیل‌های کلاسیک نمی‌گنجد، الگوهای خرید و پیش¬بینی‌های بازار، افزایش خدمات نامحسوس و بخش‌بندی و ترکیب‌های جدید بازار، ورای دسته-بندی‌های صنعتی و قدیمی، افزایش قدرت مشتریان و ابزار و تکنیک‌های جدید بازاریابی تعاملی به کار گرفته شود، هنوز در مقیاس وسیع وجود ندارد و یا هنوز در سازمان‌ها و فرایندهای بازاریابی شرکت‌ها از آن تعبیری نشده است.

 

 

 

تعاریف متعدد و اظهارنظرهای معتبر و فراگیر در مورد ماهیت بازاریابی وجود دارد (در گردآوری این فرهنگ حداقل به 50 مورد از آن‌ها برخورده‌ام) که هنوز ارزش افزودن به مجموعه اطلاعات آکادمیک ندارند. با این همه، توجه به تفسیرهای مختلف از فعالیت بازاریابی و کارکردها و مهارت‌های متشکل آن می‌تواند ارزشمند باشد. در قرن 21 بازارها پیچیده‌تر و جهانی‌تر شده‌اند و بنابراین بازاریابی هم به¬عنوان یک اصل حرفه‌ای دچار چنین تحولاتی گشت که به¬عنوان یک حرفه جدیدتر، فاقد شفافیت جهانی، دسته¬بندی و شرح نقش‌ها و وظایف است. شرکت‌ها و سازمان‌های گوناگون هر یک مایلند براساس سبک حوزه تعریفی از بازاریابی ارائه دهند.

 

 

 

بعضی شرکت‌ها همچنان بازاریابی را با فروش اشتباه می‌گیرند؛ بعضی از آن‌ها حتی بازاریابی را به¬عنوان زیرمجموعه¬ای از فروش می¬دانند. سایرین فروش را زیرمجموعه¬ای از بازاریابی تلقی می¬کنند (که این مورد صحیح¬تر می¬باشد). تعداد معدودی با واقع¬بینی بیشتر، فروش و بازاریابی را به مثابه اصول مدیریتی مجزا می‌دانند. در بعضی کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، تخصص بازاریابی و ارتباطات را از یکدیگر جدا می‌کنند: روابط عمومی، نوشتن متن سخنرانی و ارتباطات داخلی اغلب از بازاریابی که بیشتر تمرکز آن بر ارائه مستقیم محصولات و خدمات به مشتریان است جدا می¬شود.

 

 

 

شرکت‌های دیگر راهبردی تلفیقی اتخاذ می‌کنند که در آن تمام ارتباطات، فروش و بازاریابی مستقیم و غیرمستقیم به طور همه¬جانبه و کلی مدیریت می‌شوند. استدلال محکم دیگری وجود دارد مبنی بر اینکه بازاریابی نقش همه افراد است و فقط به¬عهده بخش بازاریابی نیست (دیوید پاکارد  از پایه¬گذاران هیولت و پاکارد  می¬گوید: «اهمیت بازاریابی بسیار بیشتر از آن است که تنها به بخش بازاریابی واگذار شود»).