هدف از این تحقیق بررسی افسردگی و انواع آن با فرمت docx در قالب 19 صفحه ورد بصورت کامل و جامع و با قابلیت ویرایش می باشد

 

 

 

فهرست مطالب

تاریخچه افسردگی 

2-2-4 تعاریف و نظریه های افسردگی

2-2-4-1 افسردگی از دیدگاه روان پویایی

2-2-4-2 افسردگی از دیدگاه رفتارگرایان

2-2-4-3 افسردگی از دیدگاه شناختی

2-2-4-4 افسردگی از دیدگاه اجتماعی

2-2-6 انواع افسردگی

2-2-6-1 افسردگی در نوجوانی

2-2-6-2 افسردگی پنهان

2-2-6-3 افسردگی اتکائی

2-2-6-4 افسردگی رجعتی

2-2-6-5 افسردگی پس از زایمان

2-2-6-6 افسردگی نوروتیک

2-2-6-7 افسردگی عضوی

2-2-6-8 افسردگی علاقی

2-2-6-9 افسردگی ناشی از موفقیت

2-2-6-10 افسردگی ناشی از مصرف دارو

2-2-6-11 افسردگی در نتیجه پیری

2-2-6-12 افسرگی فصلی

2-2-6-13 افسردگی در دانشجویان

2-2-6-14 افسردگی در زنان

2-2-7 درمان افسردگی براساس نظریه یادگیری

2-2-8 انواع درمانهای افسردگی

2-2-8-1 شناخت درمانی

2-2-8-2 رفتار درمانی

2-2-8-3 درمان بین فردی

2-2-8-4 روان درمانی تحلیل گرا

2-2-8-5 روان درمانی حمایتی

2-2-8-6 گروه درمانی

2-2-8-7 روان درمانی خانواده

منابع

 

 

 

افسردگی از زمان­های بسیار دور در نوشته­ها آمده و توصیف­هایی از آنچه ما امروزه اختلالات خلفی می خوانیم در بسیاری از مدارک طبی قدیم وجود دارد. داستان «عهد تحقیق» شاه سائون و داستان خودکشی آژاکس در ایلیا هومر، هر دو یک سندرم افسردگی را توصیف کرده­اند حدود 450 سال قبل از میلاد، بقراط اصطلاح ملانکولی را برای توصیف اختلالات روانی بکار برد.

 

 

 

 در حدود 100 سال قبل از میلاد کورفلیسوس سلسوس در کتاب دمیدیسینا افسردگی را ناشی از صفرای سیاه معرفی نمود. این اصطلاح را پزشکان دیگر از جمله جالینوس (129- تا 99 بعد از میلاد) نیز بکار بردند، همین­طور الکساندر تراز از قرن 6 در قرون وسطی طبابت در ممالک اسلامی رونق داشت و رازی و ابن سینا و پزشک بهبودی سمینونه ملانکولی را بیماری مشخص تلقی می­نمودند ملانکولی را هنرمندان بزرگ زمان نیز مجسم کرده­اند.

 

 

 

در سال 1686، بونه نوعی بیماری روانی توصیف نمود و آن را لنکسولیکوس مانیاکام نامید. در سال 1854 ژول فالره حالتی را توصیف نموده و آن را جنون ادواری نامید. چنین بیمارانی متناوباً حالات خلقی افسردگی را تجربه می­کنند. تقریباً در همان زمان یک روان­پزشک فرانسوی بنام ژول بایاژره جنون دو شکلی را شرح داد که در آن بیمار دچار افسردگی عمیقی می­شود که به حالت بهت­افتاده و بالاخره از آن بهبود می­یابد (مهریار،1373،ص99). در سال 1882، کارل کالبام روان­پزشک آلمانی، با استفاده از اصطلاح «سایکوتایمی» مانی و افسردگی را مراحل مختلف یک بیماری توصیف نموده است.