دانلود پاورپوينت آموزشی مخصوص کودکان با موضوع درخت خرما جهت رشته روانشناسی و علوم تربیتی در قالب 13 اسلايد و با فرمت pptx به صورت کامل و جامع و با قابليت ويرايش

 

 

 

حسن آقا صبح كه از خواب بيدار شد به همه سلام كرد. بعد به حياط رفت و وضو
گرفت. موقـع برگشتن، گـربه‌اي را روي ديـوار ديد. سنگي برداشت و به
طرف گربه انداخت. گربه با گفتن ميو در رفت. سنگ توي سر مرد همسايه خورد. حسن صداي آخ را كه شنيد با عجله به داخل اتاق رفت و نمازش را خواند. چند دقيقه بعد، مرد همسايه به در خانه آن‌ها آمد. او در حالي كه روي سرش دست مي‌كشيد، سنگ را به پدر حسن نشان داد و شكايت كرد. باباي حسن او را صدا كرد. حسن چون ترسيده بود مي‌خواست دروغ بگويد، اما يادش آمد كه الان نماز خوانده است و يك بچه مسلمان نبايد دروغ بگويد. به همين دليل راستش را گفت. مرد همسايه هم با اين كه عصباني بود، اما حسن را بخشيد و به او گفت مواظب باشد كه ديگر بي‌احتياطي نكند.

 

 

 

فهرست مطالب
حالا بگوييد چند كار خوب در اين داستان وجود داشت
نيکي
حالا ببينيم فايده امر به معروف چيست؟
کار خير