هدف از این پایان نامه بررسی سبک های تفکر در آموزش و ارزشیابی می باشد.

 

 


 


رویکردهای معلّم محور و فراگیر محور
در چند دهه گذشته، سیستم آموزشی امریکا بین دو روش آموزش سنتی و آزاد نوسان داشته است. در دهه 1960 و 1970، آموزش آزاد محبوبیت کسب کرد، محبوبیتی که دیدگاه پیاژه در مورد کودک به عنوان یادگیرنده فعال و با انگیزه، الهام بخش آن بود. بعد زمانی که نگرانی درباره پیشرفت تحصیلی کودکان و جوانان امریکایی افزایش یافت، جنبش « عقب نشینی به اصول اولیه» پدیدار شد. کلاس ها به آموزش سنتی برگشتند و امروزه همین شیوه متداول است.گرچه کودکان بزرگتر در کلاس های سنتی، پیشرفت تحصیلی اندکی بیشتر دارند، کلاس های باز از امتیازات دیگری برخوردار هستند که از جمله آنها: افزایش تفکر انتقادی، ارزشگذاری بیشتر برای تفاوتهای فردی در همکلاسیها، و نگرش مثبت تر به مدرسه هستند(والبرگ1986به نقل از برک،1386)

 

 

 

در رهنمودهای فلسفی جدید، فلسفه برخی معلمان بین روش سنتی و آزاد قرار دارد. آنها می خواهند علاوه بر تقویت کردن پیشرفت زیاد، تفکر انتقادی و روابط اجتماعی مثبت را پرورش دهند و یادگیری را رویداد مهیجی کنند. تجربیات جدید در آموزش ابتدائی، که بر اساس نظریه اجتماعی- فرهنگی ویگوتسکی قرار دارند، بیانگر این دیدگاه بینابینی است؛ تأکید ویگوتسکی بر منشأ اجتماعی فرایندهای شناختی عالی، الهام بخش موضوعات آموزشی بوده است از جمله؛ معلمان و کودکان به عنوان شرکاء در یادگیری، کلاس سرشار از تبادل نظر، بین معلم با کودک و کودک با کودک، انتقال شیوه های تفکر فرهنگ پسند را به کودکان تقویت می کند. تجربه کردن انواع ارتباط نمادی در فعالیتهای با معنی، هنگامی که کودکان در خواندن، نوشتن، و استدلال کمی تسلط می یابند، از سیستمهای ارتباطی فرهنگشان آگاه می شوند، درباره تفکر خودشان تأمل می کنند، و آن را تحت کنترل ارادی قرار می دهند.تدریس باید با منطقه مجاور(پتانسیل) رشد کودک متناسب باشد، کمک رسانیهایی که با آگاهی فعلی کودکان متناسب باشد، ولی آنها را ترغیب کند گام بعدی را بردارند، تضمین می کند که هر کودکی تا حد امکان پیشرفت خواهد کرد(برک، 1386). 

 

 

 

 

از نظر آنهایی که با دانش آموزانی در سطوح مختلف تحصیلی، تدریس و ارزیابی داشته اند، اصل کلیدی این است که برای بهره گیری هرچه بیشتر دانش آموزان از آموزش و ارزشیابی، حداقل بخشی از هر موضوع یا درس باید با سبک فکری آنها تطابق داشته باشد. هر چند دانش آموزان باید یاد بگیرند که دنیا همیشه بر وفق مراد نخواهد بود و همه چیز همیشه به شیوه دلخواه آنها صورت نخواهد پذیرفت. انعطاف پذیری همان اهمیتی را که برای معلمان دارد، برای دانش آموزان نیز دارد. اما اگر بخواهیم دانش آموزان آنچه را واقعاً می توانند انجام دهند، نشان بدهند، هماهنگی آموزش و ارزیابی یک امر اساسی است. روشهای مختلف آموزشی می تواند بهترین کارایی را برای سبکهای مختلف تفکر داشته باشد. اگر معلمی بخواهد به یک تعامل واقعی با یک دانش آموز دست یابد، باید انعطاف لازم را در تدریس برای سبکهای مختلف تفکر داشته باشد، یعنی سبکهای مختلف تدریس برای سبکهای مختلف دانش آموزان (استرنبرگ،1381).

 

 

زمانی که معلمان از دانش آموزان سؤالات مبتنی بر تفکر  بپرسند سبک به کار گرفته شده با توجه به نوع سؤالات احتمالاً قضاوتگر یا قانونگذار خواهد بود. اگر سؤالات مستلزم تحلیل و قضاوت باشد سبک قضاوتگر و در حالی که اگرپرسشها نیاز به پاسخ مبتکرانه داشته باشند به احتمال زیاد باید به دانش آموزان سبک قانونگذار واگذار گردند. بررسی های توصیفی از کلاس های درس بیانگر آن است که روشهای تدریس پرسش مبتنی بر تفکر به مراتب کمتر از سخنرانی است.

 

 

 


 از نقطه نظر تئوری سبکهای تفکر روشهای آموزشی محدودی است، که می تواند برای همه مفید باشد. این روشها ممکن است در حد میانگین بهتر از روشهای دیگر باشند ولی میانگین ها تفاوتهای فردی دانش آموزان را مخفی نگه می دارد، به طور مثال یادگیری گروهی خیلی بیشتر برای افراد برونگرا مناسب است تا افراد درون گرا زیرا افراد برونگرا از کار در گروه لذت برده و فعالانه در جستجوی چنن کارهایی هستند، در حالیکه درون گراها از گروه دوری گزیده و کار انفرادی را ترجیح می دهند.لازم به ذکر است که مقصود این نیست که دانش آموزان را فقط به روشی آموزش دهیم که برایشان راحتتر باشد مثلاً افراد درونگرا لازم است کار کردن به شیوه ای مؤثر را در درون گروهها بیاموزند و همین طور دانش آموزان برون گرا نیز باید بتوانند از عهده کارهای انفرادی بر آیند. بنابراین هر دوگروه باید کار کردن به هر دو روش را یاد بگیرند. از نقطه نظر تطابق سبکهای تفکر و نیز از نقطه نظر لزوم تنوع روشهای آموزشی، به نظر می رسد که این تلقی که یادگیری دسته جمعی همیشه بهتر از یادگیری فردی است اشتباه باشد. روشهای پژوهشی دانش آموزان را به انتخاب مسیر خود و تدوین تجربه های علمی خود تشویق می کند. پروژه ها به دلیل دعوت ازدانش آموزان به شکل دادن وظایف یکه باید بوسیله آنها انجام پذیرد مورد استقبال دانش آموزان قانونگذار قرار می گیرد. پروژه ها فضای زیادی برای قانونگذاری و در واقع خلاقیت به وجود می آورند(استرنبرگ،1381). در طراحی آموزشی، آموزش دهندگان باید یک راهبردی را فراهم کنند که مطابق با سبک هر یادگیرنده در فرایند طراحی باشد(دمایر باس،دمایرکن،2007).

 

 

 

 

فهرست مطالب

تعریف نظری کارکردهای سبکهای تفکر

تعریف عملیاتی کارکردهای سبکهای تفکر

2-2-پیشینه نظری سبکهای تفکّر    5
2-2-1- تعریف تفکّر    5
2-2-2- عناصر عمده در تفکّر از نظر روانشناسی    5
2-2-2-1- تصورات ذهنی:    6
2-2-2-2- تمیز    6
2-2-2-3- وحدت دادن     7
2-2-2-4- تجرید    7
2-2-2-5- تعمیم    8
2-2-2-6- زبان    9
2-2-3- نظریه خود گردانی ذهنی    10
2-2-3-1-کارکردهای سبک تفکّر    13
2-2-3-2- اشکال سبک تفکّر    14
2-2-3-3- سطوح سبک تفکر    20
2-2-3-5- گرایشهای سبک تفکّر    22
شکل 2-2- طرح نظری نظریه خودگردانی ذهنی    24
2-2-4- عوامل مؤثر در شکل گیری سبکهای تفکّر    24
2-2-4-4- سبکهای تفکّر والدین    28
2-2-5- سبکهای تفکّر درآموزش و ارزشیابی    30
2-2-5-1- رویکردهای معلّم محور و فراگیر محور    30
جدول2-1- نکات آموزشی در مورد سبکهای تفکّر    35
2-2-6- تاریخچه ای از رابطه سبک تفکر و پیشرفت تحصیلی    36
2-4- پیشینه تحقیقات  داخلی و خارجی انجام شده در مورد موضوع    39
جدول 2-3-پیشینه پژوهشهای داخلی در رابطه با موضوع    48
جدول 2-4- پیشینه پژوهشهای خارجی در مورد موضوع    54
فهرست منابع    56


يشينه تحقيقاتي 
پيشينه داخلی
پيشينه خارجی 

منابع و مآخذ
منابع فارسی    
منابع انگلیسی