هدف از این نوشتار تحقیق درباره اضطراب و روابط آن با متغیرهای دیگر می باشد.

 

 

بي شك يافتن تعريفي جامع و مانع براي اضطراب دشوار است. در واقع، مشكل اساسي توافق بر سر تعريف است كه در رشته هاي مختلف به دشواري صورت مي گيرد. روان شناسان و جامعه شناسان تعريف مربيان و روان پزشكان هيچ كدام را جامع و مانع نمي دانند. در حقيقت هر كدام تعريفي را كه گروه ديگر ارائه كرده اند، نمي پذيرند و آن را نارسا و ناكافي مي دانند. مي توان گفت كه بيشتر تحقيقات انجام شده در مورد اضطراب توسط روان شناسان انجام گرفته است. همچنين بايد در نظر داشت كه آنان در ميان حالات عاطفي بيشتر از هر حالت ديگر، به اضطراب پرداخته اند  (پياژه ، 1376).

 

 


لانگ  (1988) يك الگوي سه نظامي از اضطراب پيشنهاد كرده است كه در شناخت تعاريف بالقوه مختلف اضطراب كمك زيادي نموده است، اضطراب ممكن است بر حسب تفكر، به عنوان مثال «من ترسيده ام»، احساسات جسمي يا احساسات، مانند افزايش ضربان قلب، عرق كردن، تنش يا بر حسب رفتارها، نظير اجتناب از يك موقعيت يا فرار كردن تعبير و تفسير شود. نيمرخ اضطراب در اشخاص مختلف بر حسب اينكه كدام نظام بيشتر متاثر است متفاوت خواهد بود، اين سه نظام با هم پيوستگي دارند و تأثیر مستقيمي بر همديگر مي گذارند (به نقل از خاکسار، 1387).

 

 

   کاویانی، جواهری و بحیرایی در تحقیق با عنوان اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کاهش افکار خود آیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی واضطراب که بر روی 65 دختر دانشجو انجام دادند به این نتیجه رسیدند که این روش در کاهش افسردگی، اضطراب، نگرش ناکارآمد و افکار خودآیند مؤثر است همچنین این روش می تواند در پیشگیری از افسردگی و اضطراب نقش داشته باشد آنها در پژوهش خود دریافتند ذهن آگاهی به وسیله ی «آموزش کنترل توجه» مؤثر واقع می شود و از عود و بازگشت افسردگی و اضطراب پیشگیری می کند. 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

2-6-اضطراب    3
شكل 2-1: مدل سه نظامي اضطراب    5
2-6-1-ظاهر عمومي و رفتاری فرد مضطرب    5
2-6-2-علائم اضطراب    5
2-6-3-توصيف بيماران مضطرب    6
2-7-مبانی رابطه بین متغیرها    7
2-8- پیشینه تحقیقات    15
2-8-1-تحقیقات داخلی    15
2-8-2- پیشینه تحقیقات خارجی    21
منابع و مآخذ    27