نیجهولت، استاک و نیشیدا (2009) هوش اجتماعی را به عنوان یک توانایی ضروری برای افراد به منظور ارتباط، درک و تعامل مؤثر با دیگران تعریف کرده اند. به نظر سلز  (2007) هوش اجتماعی می تواند به طور گسترده ای به عنوان یک نوع هوش که در پشت تعاملات و رفتارها قرار دارد تعریف شود..بارنز و استبرگ (1989) هوش اجتماعی را به معنای توانایی درک و فهم افراد دیگر تعریف کرده اند.

 

 


 نظريه پردازان هوش اجتماعي
اگر چه ثرندايک و همکارانش قادر به تأييد چنين حوزه اي از هوش از طريق مطالعات روانسجي نبودند و اين مفهوم به فراموشي سپرده شد، اخيراً توجه دوباره اي در هوش اجتماعي پديدار گشته و اغلب نويسندگان ادعا مي کنند که در واقع اين گواهي بر وجود، اين حوزه است. هريک از نظريه پردازان از منظري به اين مقوله نگاه مي کنند.
به عنوان مثال:

 

 


   1. هوش اجتماعي از ديدگاه بار- اون: 
بار- اون هوش غير شناختي را عامل مهمي در تعيين توانمندي هاي افراد براي کسب موفقيّت در زندگي تلقي مي کند و آن را با سلامت عاطفي يعني وضعيت رواني فعلي و در مجموع سلامت هيجاني در ارتباط مستقيم مي داند. بار- اون هم چنين براي اولين بار EQ (هوش هيجاني) را در برابر IQ که اصطلاح شناخته شده و مقياسي براي سنجش هوش شناختي است مطرح کرد و از سال 1980 به تدوين پرسشنامه هوش هيجاني EQI  و توصيف کمي هوش غير شناختي پرداخت. هدف بار- اون پاسخ دادن به اين پرسش مهم بود که چرا بعضي از افراد از توان هيجاني بهتري برخوردار و در زندگي موفّق ترند؟ وي در نهايت به اين نتيجه رسيد که هوش شناختي تنها شاخص عمده براي پيش بيني موفقيّت فرد نيست (اله ياري، 1389: 18).

 

 

 

 


2. هوش اجتماعي از ديدگاه گاردنر
گاردنر (1933) تئوري هوش هاي چندگانه خود را ارائه مي-دهد. اگر چه اسپيرمن  و ديگر حاميان هوش عمومي به گاردنر پيشنهاد کردند که هوش يک توانايي شناختي واحد نيست، ولي انواع کاملاً متفاوتي از هوش وجود دارد که هر کدام فرضاً با يک سيستم مغزي متفاوت سازماندهي مي شوند، در حالي که بيشتر اين هوش هاي ارائه شده (زبان شناسي، رياضيات، فضايي، موسيقي، حرکات بدن) توانايي هاي شناختي هستند. گاردنر هوش دروني اشخاص را به عنوان توانايي شخصي به منظور دسترسي سود مندانه به زندگي هيجاني دروني خودش و هوش بين فردي را به عنوان توانايي فردي به منظور ايجاد وجه تمايز در ميان افراد ديگر معنا کرد. اگر چه هوش چندگانه گاردنر داراي ساختار هاي مختلف فردي است، فرض شده است که در آن بعضي افراد يا بعضي گروه ها داراي توانايي هاي بيشتري از ديگران باشند. گاردنر هوش اجتماعي را به عنوان دو هوش درون فردي و برون فردي به طور مجزا نگاه کرد، اما او آنها را به عنوان ساختار هاي مرتبط مي-نگرد (اله ياري، 1389: 19).

 

 

 

 

 

 

 

 


فهرست مطالب
تعاريف مفهومي هوش اجتماعی
تعاريف عملياتي هوش اجتماعی
2-1. مقدمه:    14
2-2. مبانی نظری و ادبیات تحقیق    14
2-2-1. هوش اجتماعی    14
1. هوش اجتماعي از ديدگاه بار- اون:    25
2. هوش اجتماعي از ديدگاه گاردنر    26
3. هوش اجتماعي از ديدگاه هچ و گاردنر    27
4. هوش اجتماعي از ديدگاه آلبرشت    27
5. هوش اجتماعي از ديدگاه سيلورا، مارتين يوسن و داهل    30
6. هوش اجتماعي از ديدگاه گلمن    32
2-3. مؤلفه های هوش اجتماعی از دید صاحب نظران    34
2-4. ویژگیهای هوش اجتماعی:    35
2-5. عوامل موثر بر پرورش هوش اجتماعی    38
2-8. پیشینه تحقیق در مورد  هوش اجتماعی:    
2-8-1. تحقيقات انجام شده  هوش اجتماعی در داخل    
2-8-2. تحقيقات انجام شده هوش اجتماعی در کشورهای خارجی    
2-9. نتیجه گیری    
منابع و مآخذ .