شفر (1959 ، به نقل از ماسن و همکاران، 1377) ازجمله کسانی است که در این زمینه پژوهش هایی انجام داده است. او بر اساس مشاهدات خود طرح یک طبقه بندی بر اساس دو بعد رفتار والدین یعنی پذیرش در برابر طرد و سختگیری در برابر آسان گیری (سهل گیری) را ارائه نمود. از ترکیب این دو بعد الگوهای مختلف رفتار والدین تشکیل می شود. برای مثال والدینی که هم پذیرا و هم سختگیرند، ممکن است حامی و بخشنده قلمداد شوند. والدینی که طرد کننده و سختگیرند ممکن است متوقع و منفی باف تلقی شوند. و والدین آسانگیر و پذیرا ممکن است آزاد منش خوانده شوند.

 

 

 

 

 

 شفر با مطرح كردن ابعاد گرمي / سردي و آزادي / كنترل يك الگوي فرضي در مورد روابط والدين و كودكان را ارائه و آن را به چهار دسته تقسم مي‌كند:

 


والدين بامحبت و آزاد گذارنده
اين نوع والدين كساني هستند كه معمولاً به عنوان والدين نمونه شناخته مي‌شوند. كودكان آنها داراي استقلال بوده و رفتار اجتماعي مناسبي دارند. محبت و گرمي ‌توأم با آزادي موجب مي‌شود به علت داشتن فضاي مناسب براي بيرون‌ريزي هيجاني و عدم وجود پاسخ‌‌هاي نامناسب از سوي والدين، حالت‌‌هاي پرخاشگري در كودكان چنين خانواده‌‌هايي مشاهده نگردد. مشخصات كودكان پرورش يافته با اين سبك عمدتاً داشتن اعتماد به نفس، احساس خودمختاري، تمايل به كنترل محيط و گرايش به سمت رفتار‌هاي دوستانه نسبت به همسالان است.

 

 

 

 


والدين بامحبت و محدود كننده
گاهي محبت والدين محدوديت‌‌هايي را نيز به دنبال دارد. اين والدين فرصت كسب تجربه و يادگيري را از كودكان سلب مي‌كنند. آنها با محبت افراطي موجب گرفتن آزادي لازم از كودكانشان مي‌شوند. كودكان چنين خانواده‌‌هايي معمولاً وابستگي بيشتري را نشان مي‌دهند، اينها در مقايسه با فرزندان با محبت و آزاد گذارنده، خصومت و پرخاشگري بيشتري از خود نشان مي‌دهند و در روابط با همسالان خود مسلط نيستند. شفر معتقد است محدوديت اعمال شده از سوي والدين در سه سال اول زندگي نسبت به بعد از آن تأثير‌هاي عميق‌تري بر رفتار كودك خواهد داشت.

 

 

 

 


والدين متخاصم- محدودكننده
رفتار‌هاي خصومت آميز اين والدين كه بيشتر بر اصل تنبيه استوار است به همراه سختگيري و محدوديت شديدي كه نسبت به فرزندانشان اعمال مي‌كنند، موجب ايجاد احساس خصومت شديد در فرزندان آنها مي‌شود. از سويي عدم اجازه به كودك در ظاهر ساختن اين احساس خصومت، كودكان را عصباني بار مي آورد. تمايل به خودكشي و خودآزاري در سنين بزرگسالي در اين كودكان قابل مشاهده است. اين كودكان معمولاً در روابط اجتماعي ناموفق‌اند. گوشه گيري، خجالت و عدم اعتماد به نفس در اين كودكان به وفور يافت مي‌شود.

 

 

 

 

 

 


فهرست مطالب
1-5-1- تعاریف نظری    4
2-15- شیوه های فرزندپروری    6
2-16- نظريه اريكسون    14
2-17- نظريه آدلر    15
سبك آزادمنش و اميد بخش    15
سبك بسيار آسانگير    15
سبك بسيار مطيع    16
سبك بسيار جدي    16
سبك كمال گرا    16
سبك بسيار مسؤول    16
سبك بي توجه    17
سبك طرد كننده    17
سبك تنبيهي    17
سبك خودبيمار انگارانه    17
سبك از نظر جنسي تحريك كننده    17
2-18- الگوي شفر    18
والدين بامحبت و آزاد گذارنده    18
والدين بامحبت و محدود كننده    18
والدين متخاصم- محدودكننده    19
والدين متخاصم- آزاد گذارنده    19
2-19- الگوي وينترباتوم    19
بعد استقلال آموزي    20
بعد تسلط آموزي    20
بعد مراقبت آموزي    20
والدين و اجتماعي کردن فرزندان    20
انطباق فرزندپروري با تحول خود    22
2-20- طبقه اجتماعي و سبک فرزندپروري    24
2-21- شکل‌‌هاي موثر کنترل والدين    25
تأکيد مستمر بر قوانين    26
برقراري ارتباط باز بين کودکان و والدين    26
اعمال مديريت موقعيتي    26
شکل‌‌هاي غير موثر کنترل والدين    27
2-40- تحقیقات انجام شده در داخل کشور    28
2-41- مطالعات انجام شده در خارج از کشور    30
منابع