نام فایل : کارآموزی پارک جمشیدیه 110 ص

فرمت : .doc

تعداد صفحه/اسلاید : 89

حجم : 34 مگابایت


فصل اول:
به نام خداوند جان و خرد
و
دوستداران گل و زيبايي
مقدمه
در ميان كرات منظومه شمسي كره اي وجود دارد كه قدرت خداوند در قالب حيات آشكار نموده است يك كره اي خاكي بستر حيات را براي فراهم آورد و گياهان سبز را براي ادامة زندگي در قلب خود رويانيد . به انسان به عنوان موجودي متفكر مأوي بخشيد پس از آغاز حيات از زمين شكل گرفت انسان‌هاي غارنشين بفكر ساختن خانه افتادند. آنان بار ديگر نياز به سوي زمين دراز كردند و زمين نيز، به محبت آنها پاسخ داد و اين چنين تمدن از دل زمين آغاز شد.
ديوارهاي بلند و قطور «منع» و «مانع» شهرهاي قديم كه كوچكتر از روستاهاي امروز بودند فروريخت و درهاي بزرگ و كوچك كه باز شد و باز ماند و از انديشه پدرانمان گذشت كه:
به دنيايي بي در و ديوار و خانه هاي يكي شده و آدمهاي بيگانه با مرز و در و ديوار مي توان رسيد.
انديشه بي‌راهي نداشتند. پرچين هاي ساده و كوتاه و سبز و پرگل و گياه و ميوه، با مهرباني هرچه بيشتر و درست تر بگويم با شرمي لطيف و انساني ميان املاكشان خط انداخته بود تا اختلافي هرچند كوچك هم پيش نيايد.
سال و سالياني گذشت، اما آن ديوار بزرگ گرد شهر را كه تكه تكه كرده بودند تا مرزها از ميان برود، به ميان شهر كشيدند و بتدريج پرچين هاي پرگل و گياه به ديوار، و باغهاي پر درخت به خانه هاي چند طبقه بدل شد.
هنوز مادربزرگها و پدربزرگها داشتند از درختهاي سيب و انار و گردو و گلدانهاي شمعداني كنار حوض هاي بزرگ مي گفتند كه نه از درخت نشاني ماند و نه از حوضها و شمعداني ها.
با پيشرفت علوم پزشكي و آموزش بهداشت و نطفه كشتن بسياري از بيماريها و به واپس راندن مرگ و افزودن بر فرصت هاي زندگي و رشد جمعيت نيازهاي جديدي پديد آمد و زمينها از گل و گياه خالي شد.
و همه ماتم گرفتيم كه پس از اين بايد در دنيايي سنگي و سيماني و بيگانه با گل و گياه زندگي كنيم.
اگر ماشين‌ها به جنگلها هجوم برده و طبيعت را با جاده و آسمان خراشهايش ويران كرده است و استخراج نفت و ساختن پالايشگاهها و ايجاد كارخانه ها بسيار و بارها كردن مقدار فراواني سرب و سم و دودهاي خفه كننده در فضاي شهرها بايد راهي براي آشتي كردن با طبيعت

طبيعتي كه انسان بخش بزرگي از آنست و هرچه كرده به اميد آسان كردن زندگي بوده نه ويران كردنش

يافت. ناچار است كه از طبيعت استفاده كند اما تا نهايت ويرانيش نرود، چون ديگر چيزي براي سودآوري و سودبخشي نمي ماند.
اين است كه مهندسين طبيعت به ياري زمين آمدند و به جاي گردو و بن هاي چنان عظيم كه فرو افتاده است و آسمان خراش هاي عظيم تري كه به آسمان سركشيده، گل و گياه را و فضاي سبز را جانشين بخشهاي ويران شده جنگلها و باغها كردند و به ياري آنان گلستانهاي تكه تكه شده جمع آؤري شد و هر تكه در گلدان و گلدانهايي جاي گرفت و به آپارتمانها برده شد تا چون هميشه گل و گياه و انسان به هم برسند و در برابر سنگ و سيمان و آهن تنها نمانند و اين نياز انسان شهرنشين براي بازگرداندن طبيعت سبز به محيط زندگي است، آن طبيعت سبزي كه بر اثر گسترش سطوح سخت و خشك شهرها و بزرگراهها و نفوذ تمدن در مناظر آن از ميان رفته است.
من در پارك جمشيديه از 28 تيرماه مشغول كار شدم و به دليل علاقه زياد تا 28 شهوريور ماه مشغول به كار بودم. در واقع بيشتر كار ما متمركز به گلهاي آپارتماني، تكثير گلها، مبارزه با آفات و بيماريهاي آنها بود. و همچنين در پشت گلخانه زمين چمن و مبارزه با آفات آن و نحوة انتقال گلهاي آپارتماني را به سطح پارك و سرگل زني

جعبه سازي

مبارزه با آفات و بيماريهاي درختان گلابي

سيب را مورد بررسي قرار داديم. اميد است كه با كمك شما استاد عزيز بتوانم مدارك خوبي ارائه دهم.
بنام هستي بخش يكتا
تاريخچه پارك:
احداث پارك جمشيديه به همت سازمان و با كوشش مسئولين امر در سال 1356 انجام شد و در سال 1359 به علت نظامي شدن منطقه درب اين پارك بسته شد.
اين پارك باغي متعلق به جمشيديه دولو بوده است كه تصميم بر آن داشت كه در اين باغ خانه سالمندان احداث نمايد وليكن توسط دفتر شهربانو (فرح پهلوي سابق) اين باغ مصادره شد و دستور ساختن پارك صادر شد و طراحي اين پارك نيز توسط مهندسين، حضرتي و برقه اي و عراقي انجام شد.
اين پارك تحت پوشش شهرداري منطقه 1 و ناحية 4 است و مساحت
2
m
69000 نوع خندق استفاده شده از اراضي پارك (خالصه خريداري، واگذاري، تفرج) كه تصرفي است.
محل كارآموزي: پارك جمشيديه تحت پوشش ناحية 4 زمان بهره برداري 1359
...