هوش سازمانی داشتن دانشی فراگیر از تمام عوامل موثر برسازمان است. هوش سازمانی به سازمان ها جهت ردیابی فرایندهای اصلی و اندازه گیری کارایی آنها کمک می کند. هوش سازمانی به عنوان فعالیتی استخراج شده از مدیریت دانش می باشد. تأکید هوش سازمانی بر ایجاد، پرورش و مدیریت شایستگی های سازمان است.

 

سیمیج  هوش سازمانی را اینگونه تعریف می کند: "توانایی فکری یک سازمان به منظور حل مشکلات سازمانی" تأکید وی بر تلفیق انسان و توانایی های فنی وی در جهت حل مسائل است . هوش سازمانی از نظر او دقیقاً شامل مجموعه ای از اطلاعات، تجربه، دانش و درک مسائل سازمانی است. 

 


او هوش سازمانی را از دو جنبه مختلف به بحث می نشیند: 
هوش سازمانی به عنوان یک فرایند: که نشان دهنده پیچیدگی ، تعامل ، تجمع و هماهنگی انسان و هوش فنی در سازمان است. بعد تعاملی هوش سازمانی بیانگر ارتباط بین انسان ها، انسان و تکنیک و همچنین بین اجرای فنی منحصر به فرد در سازمان است. تجمع هوش به صورت سلسله مراتبی رخ می¬دهد و شامل دانش افراد، گروهها و سازمان است. هماهنگی به عنوان سومین بعد هوش سازمانی در مقایسه با دو بعد ذکر شده از اهمیت بیشتری برخودار است.


 

 

 


فهرست مطالب
هوش سازمانی 
تعریف هوش سازمانی 
استنتاج سازمانی و حل مشکلات سازمانی 
نظریه مک مستر در مورد هوش سازمانی 
هوش سازمانی این احتمالات را برای ما بوجود می آورد: 
نظریه هلال  در مورد هوش سازمانی 
نظریه لایب ونتز، جی  در مورد هوش سازمانی 
نظریه ایوانا اسمیچ  در مورد هوش سازمانی 
نظریه مارکوس سچوانینگر  در مورد هوش سازمانی 
نظریه بابا پراساد در مورد هوش سازمانی 
نظریه کرفوت  در مورد هوش سازمانی
منابع