دانلود تحقیق رشته مدیریت بازرگانی

ارزش افزوده اقتصادی و فاکتورهای کلیدی مورد توجه آن

 



مفهوم ارزش افزودة اقتصادی (EVA)
حقوق صاحبان سهام یک منبع اقتصادی است و دارای هزینة فرصت می‌باشد این هزینة فرصت خارج از هزینة سایر عوامل تولید است، صورت‌های مالی هزینة فرصت حقوق صاحبان سهام را درنظر نمی‌گیرند. EVA با کم کردن هزینة فرصت حقوق صاحبان سهام از سود خالص به‌دست می‌آید، بنابراین معیاری است که هزینة فرصت همة منابع به‌کار گرفته شده در شرکت را مدنظر قرار می‌دهد. اگر سود خالص شرکتی برابر با هزینة فرصت سرمایه به کار گرفته شده باشد، شرکت هیچ ارزشی ایجاد نکرده است حتی اگر مبلغ سود خالص خیلی درشت باشد زیرا سهامداران با سرمایه‌گذاری در پروژه‌های دیگری با ریسک مشابه، بازدهی معادل هزینة فرصت کسب خواهند کرد. اگر سود خالص شرکتی کمتر از هزینة فرصت سرمایه به‌کار گرفته شده باشد ارزش شرکت کاهش خواهد یافت و سهامداران فقیرتر خواهند شد، زیرا اگر سهامداران در پروژه‌های دیگری با ریسک مشابه در بازار سرمایه، سرمایه‌گذاری می‌کردند بازدة بیشتری تحصیل می‌کردند. فقط زمانی که سود خالص شرکت از هزینة فرصت سرمایة به‌کار گرفته شده در شرکت بیشتر باشد، ارزش شرکت افزایش یافته و به تبع آن ثروت سهامداران افزایش یافته است.


یک شرکت می‌تواند به ‌عنوان مجموعه‌ای از قراردادهای متنوع درنظر گرفته شود که با ذی‌نفعان زیادی سروکار دارد این ذنفعان شامل کارمندان، مشتریان، عرضه‌کنندگان، اعتباردهندگان، اجتماع وسهامداران می‌باشند ذینفعان به شرکت منابع اقتصادی و خدمات ارائه می‌دهند و درعوض انتظار دارند که پاداش (بازده) به‌دست آورند، از سوی دیگر سهامداران شرکت نیز ریسکی را می‌پذیرند که این ریسک در ارتباط با عملکرد شرکت و قابلیت اجرای قراردادها با سایر ذی‌نفعان می‌باشد، شرکت بعد از پرداخت به سایر ذینفعان می‌تواند مبلغ باقی‌مانده را بین سهامداران تقسیم کند. 

 


سهامداران به‌عنوان حاملان ریسک شرکت‌ها درجهت افزایش کارایی عملکردشان باید در شرکت‌های مختلف سرمایه‌گذاری کنند بنابراین از طریق تنوع بخشیدن به پرتفوی خود، بخش اعظم ریسک خود را کاهش می‌دهند. در یک بازار رقابتی، قیمت ریسک بوسیلة سهامدارانی که بهتر قادرند ریسک را تحمل کنند تعیین می‌شود .
تفکیک مالکیت سرمایه از کنترل سرمایه بوسیلة مدیران حرفه‌ای، تضاد منافع را ایجاد می‌کند، مدیرانی که شرکت را هدایت می‌کنند الزاماً انگیزه‌ای برای افزایش ثروت مالکان (سهامداران) ندارند. لذا تنها عاملی که دو مشکل فوق را حل می‌کند معیاری به‌نام ارزش افزوده اقتصادی می‌باشد.مدیریت شرکت‌ها براساس ارزش افزوده اقتصادی، ثروت سهامداران را حداکثر خواهد کرد، برای رسیدن به این هدف (حداکثر کردن ثروت سهامداران) سهامداران باید براساس افزایشی که در EVA ایجاد شده است به مدیران پاداش دهند.این معیار، مدیران را نه تنها نسبت به نتایج حاصله بلکه نسبت به منابعی که برای رسیدن به آن نتایج به‌کار گرفته شده، پاسخ‌گو می‌کند. برای مثال بدون یک سیستم مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی مدیران شرکت منابع بیشتری برای فروش بیشتر و تحصیل پاداش بیشتر (براساس فروش) می‌خواهند در حالی‌که ممکن است در رابطه با فروش اضافی، سود نهایی شرکت کمتر از هزینة نهایی آن باشد. 

 

تجزیه وتحلیل مبتنی بر ارزش افزوده اقتصادی، همیشه جوابی ارائه می‌دهد که با حداکثر کردن سود سهامداران هم‌سووسازگار می‌باشد. برای اینکه مدیران انگیزه داشته باشند تا درجهت افزایش سود سهامداران عمل کنند پاداش آن‌ها می‌بایست مبتنی بر افزایش در ارزش افزوده‌ای باشد که آن‌ها ایجاد کرده‌اند. اهداف مدیریتی مبتنی بر افزایش سود یا سهم بازار، افزایش بازده دارایی‌ها یا حقوق صاحبان سهام یا سایر معیارهای تجاری، می‌تواند انگیزه‌هایی ایجاد نماید که با حداکثر کردن ثروت سهامداران ناسازگار باشد حداکثر کردن EVA همواره انگیزه‌هایی درجهت حداکثر کردن ثروت سهامداران ایجاد می‌کند. کاربردهای ارزش افزوده اقتصادی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد (رهنمای رودپشتی، 1386، 32)

 

کاربردهای داخلی: ابزار مدیریتی سنجش عملکرد ، معیار بهره وری جامع، ابزار تبیین رابطه مالکیت با مدیریت شرکت ، ابزارتطابق هزینه ها با درآمد 
کاربردهای خارجی: ابزاری برای سرمایه گذاری، معیار پیش بینی قیمت سهام، ابزار سنجش خلق ارزش، چارچوبی برای مدیریت، تکنیک ارزشیابی وتعیین ارزش شرکت (،معیار بودجه بندی سرمایه


فاکتورهای کلیدی مورد توجه ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی به پنج فاکتور کلیدی که باعث خلق ارزش برای سهامداران می‌گردد توجه دارد: 
سودخالص عملیاتی بعد از مالیات و قبل از هزینه‌های مالی، میانگین موزون هزینه سرمایه، میزان سرمایه گذاری‌ها و تامین مالی‌های هزینه بر، نرخ بازده سرمایه گذاری‌ها و وضعیت رقابتی مطلوب (شرکتی که شرایط مطلوب رقابتی داشته باشد NOPAT بالاتر و درنتیجه EVA  بالاتر دارد )   

 

1- هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن
هزینه سرمایه در شرکت عبارت است از نرخ بازدهی که بایستی آن شرکت نسبت به سرمایه‌گذاری خود بدست آورد تا بتواند انتظارات سرمایه گذارانی را که وجوه بلند مدت شرکت را فراهم کرده‌اند تامین کند. یک مفهوم مرکزی در مدیریت مالی، در پیوند با تصمیمات سرمایه گذاری و تامین مالی، هزینه سرمایه است که به سه دلیل زیر واجد اهمیت است:
برای تجزیه و تحلیل درستی راجع به تصمیمات مخارج سرمایه‌ای، که مهم‌ترین تصمیماتی هستند که توسط شرکت اتخاذ می‌شوند تخمینی از هزینه سرمایه لازم است، هزینه سرمایه عبارت است از نرخ تنزیلی که برای محاسبه ارزش فعلی خالص ((NPV مورد استفاده قرار می‌گیرد و همچنین عبارت است از معیاری مالی که نرخ بازده داخلی در مقایسه با آن مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. چندین تصمیم‌گیری مانند اجاره سرمایه‌ای، تامین مالی بلندمدت و سیاست سرمایه در گردش نیاز به برآوردهایی از هزینه سرمایه دارد.
به منظور بیشینه کردن ارزش شرکت باید هزینه همه داده‌ها، کمینه شده و شرکت باید در این زمینه قادر به اندازه گیری هزینه سرمایه باشد (افشاری، 1379).

.
.
.

 

 

 

 

فهرست مطالب
عملکرد مالی    2
2-4-1- سنجش عملکرد و معیارهای مربوط    3
2-4-2- ویژگی‌های نظام ارزیابی عملکرد اثربخش    4
2-4-4- روشهای ارزیابی عملکرد از بعد مالی    6
2-4-5- ظهور ارزش افزوده اقتصادی و تعاریف آن    10
2-4-4-1- مفهوم ارزش افزودة اقتصادی (EVA)    14
2-4-4-3- معایب ارزش افزودة اقتصادی (EVA)    18
2-4-4-4-  ضرورت استفاده از ارزش افزوده جهت اعطای پاداش به مدیران    20
2-4-4-5- فاکتورهای کلیدی مورد توجه ارزش افزوده اقتصادی    22
2-4-4-5-1- هزینه سرمایه و نحوه محاسبه آن    22
2-4-4-5-2-میانگین موزون هزینه سرمایه ((WACC    26
2-4-4-5-3- سرمایه به کارگرفته شده (CAPITAL) و نحوه محاسبه آن    28
2-4-4-5-4- سود خالص عملیاتی بعد از کسر مالیات (NOPAT) و نحوه محاسبه    29
2-4-4-5-5- تعریف نرخ بازده سرمایه (R ) و نحوه محاسبه آن    30
4-2-4-6- تعدیلات ارزش افزوده اقتصادی    34
2-6- پیشینه تحقیق    38
2-6-1- بررسی نتایج پژوهش‌های صورت گرفته در خارج از کشور    38
2-6-2- بررسی نتایج پژوهش‌های صورت گرفته در داخل کشور    43

منابع