این نوشتار مبانی نظری و پیشینه تحقیق اضطراب مرگ می باشد. در بخش اول چارچوب و مبانی نظری اضطراب مرگ تشریح می شود و در بخش دوم پیشینه نظری تحقیق اضطراب مرگ در پژوهش های داخلی و خارجی مورد بررسی قرار می گیرد.

 
 
 
 

1-2-2- تعریف اضطراب مرگ

   کارپینتو- مویت (2008) اضطراب مرگ را به مثابه ی «حالتی که در آن فرد هراس، نگرانی، و یا ترس مرتبط با مرگ و مردن را» تجربه می کند، تعریف می کنند. بر اساس یک تعریف دیگر، اضطراب مرگ به عنوان یک احساس ناراحتی مبهم از ترس به وجود آمده به دلیل ادراک واقعی یا تجسمی تهدید شدن زندگی، تعریف می شود. در حالیکه مفاهیم اضطراب مرگ و ترس از مرگ غالبا مترادف هم انگشاته می شوند، اما باید این مفاهیم را از یکدیگر متمایز دانست. اضطراب مرگ به ترس ناشی از نابودی مطلق اشاره دارد د حالیکه ترس از مرگ بیشتر یک باور عینی در زمینه ی هراسناکی مرگ است. ترس از نابود شدن دارای ارتباط وسیع تری با آگاهی معنوی یا ذهنی از مرگ است. در حالیکه ترس از مرگ با آگاهی جستمانی مرگ رابطه دارد (سیسیرلی ، 2006).

 
 
 
 

2-2-2- ویژگی های اضطراب مرگ

   نتایج تحلیل مفهوم اضطراب مرگ، نشان دهنده ی 6 ویژگی اضطراب مرگ است. این ویژگی ها عبارتند از : 1- هیجان، 2- شناختی، 3- تجربه ای 4- تحولی 5- شکل دهنده فرهنگی  اجتماعی 6- منبع انگیزه.
 
 
 
 

1- ویژگیهای هیجانی اضطراب مرگ

   اضطراب مرگ ارتباط تنگاتنگی با ترس زیربنایی مرتبط با نابودی و نیستی در زندگی دارد. این ترس از ساختارهای لیمیک که به لحاظ تکاملی قدیمی تر بوده و در سیستم عصبی انسان حک شده اند و به بقای انسان کمک می کنند. نشات می گیرد. مهم ترین سیستم های مغزی زیربنایی مرتبط با اضطراب مرگ، عبارتند از آمیگدال و ساختارهای مرتبط با آن که در به وجود آمدن خاطرات مرتبط با ترس های ناهشیار نقش دارند. هیپوکامپ  و نواحی قشری مرتبط با آن نیز محسوب می شوند. 

 
 
در انسان ها این دو سیستم حافظه ی هیچانی به صورت موازی با یکدیگر عمل نموده و از طریق یک محرک مشابه به طور همزمان (در این مورد تهدید به مرگ) فعال می شوند. ساختارهای حافظه ی هیجانی، آشکار و پنهان، نقش مهمی در ارسال پیام ها و تنظیم هیچان مرتبط با تهدید ادراک شده دارند. بنابراین ادراک تهدید مرتبط با مرگ با فرآیندهای شناختی ادغام شده و ساختارهای حافظه در انسان را شکل می دهند. اضطراب مرگ با درجات متفاوتی در بر گیرنده ی عناصر ترس آشکار و پنهان است و این دو نوع ترس به شکل متفاوتی، به شکل یری تجربه ی واقعی انسان ها کمک می کند. اضطراب مرگ احتمالا یک پدیده ی جهانشمال انسانی است که از طریق درگیر نمودن ساختارهای هیچانی و شناختی حافظه و از طریق پیش بینی و انتظار آینده به بقاء انسان کمک می کند. بدیلی این زیربنای هیجانی منفی، تصاویر و تجسم های ذهنی مانند دیدن یک جسد مرده می توان اضطراب مرگ را در افراد، افزایش دهد (لدوکس ، 2008).
 
 
 
 
 

ویژگیهای شناختی اضطراب مرگ

   کلی  (1955) در بررسی خود نشان داد که مرگ با زندگی ناسازگار بوده و بنابراین با ساختار های شناختی بنیادین نیز ناسازگار است. افراد ساختارهای شناختی پایدار خود را در نتیجه ی تجربه های زندگی خود شکل می دهند و به هر میزانی که این ساختارها بر زندگی کردن تمرکز یافته باشند، به همان میزان از طریق مفهوم مرگ مورد تردید قرار می گیرند. اگر مرگ با بخشی از ساختارهای بنیادین شناختی ادغام شود، آنگاه از میزان تهدید کننده گی مرگ کاسته خواهد شد. کلی (1955) آن دسته از ساختارهای شناختی که زیر بنای تفاوت های فردی در نیاز به نظم و ساختار، تحمل ابهام وادارد عدم قطعیت، محسوب می شوند بر ادراک تهدید و درجاتی از اضطراب مرگ، تاثیر می گذارند. مهم ترین مولفه های شناختی اضطراب مرگ عبارت است از: نگرش ها، توانایی مفهومی پیش بینی و انتظار آینده و آگاهی نسبت به برجستگی مرگ. ...................
 
 
 
 
 
 
فهرست مطالب

فصل دوم : چارچوب نظری و پیشینه پژوهش اضطراب مرگ

1-2- مقدمه 16
1-2-2- تعریف اضطراب مرگ 17
2-2-2- ویژگی های اضطراب مرگ 17
3-2-2- پیشایندهای اضطراب مرگ 23
4-2-2- پیامدهای اضطراب مرگ 23
5-2-2- تلویحات بالینی 24
6-2-2- دینداری درون سو، برون سو، اعتقاد به زندگی پس از مرگ، اضطراب و رضایتمندی

7-2-2- تاثیر بیوه گی بر اضطراب مرگ

2-4-2- پیشینه نظری از مفهوم تصویرذهنی از خدا
3-4-2- تصویر ذهنی از خدا در بافت ارتباطی
4-4-2- ریشه های سنت روان تحلیل گری در مفهوم سازی تصویر ذهنی از خدا
5-4-2- نظریه دلبستگی و تصویر ذهنی از خدا
6-4-2- ادراک خدا و تصویر ذهنی از خدا به عنوان سازه های فرهنگ وابسته
1-6-4-2- رابطه ی سلامت روانی با تصویرذهنی از خدا و کیفیت دلبستگی
 
منایع