پیدایش انسان از نظر علم و قرآن

 
مقدمه
موضوع بحث پیدایش انسان از نظر علم و از نظر قرآن است ابتدا درباره پیدایش انسان از دیدگاه علم مطالبی را مطرح می كنم. تحقیقات علوم طبیعی و مطالعات علمی در زمینه شناخت طبیعت، روش و شیوه ای دارد كه بیشتر بر مشاهدات عینی خارجی، تجربیات آزمایشگاهی، بررسی های تطبیقی، و نتیجه گیری های علمی از این مشاهدات و تجربه ها و بررسی ها تكیه دارد، و باید هم چنین باشد. باید بپذیریم كه شیوه های مورد استفاده در این قرن های اخیر در زمینه شناخت طبیعت، شیوه‌های پیشرفته، آگاهی بخش و پرثمری بوده است . یكی از چهره‌های درخشنده در طبیعت شناسی علمی داروین است. مطالعه زندگی نامه این مرد نشان می‌دهد كه مردی به تمام معنا جستجوگر، علم دوست، و عاشق شناخت بهتر جهان بوده است. او به راستی می‌خواسته بر آگاهیهای صحیح‌تر درباره جهان طبیعت دست بیابد. روشی علمی كه او برای این منظور مورد استفاده قرار داده روشی است كه در اصل صحیح و عالمانه و علمی است و كه هنوز هم به قوت خودباقی است و در آینده هم باید از آن استفاده كرد. او با بردباری قابل تحسینی مجموعه اطلاعاتی علمی را كه درباره پیدایش موجودات طبیعت، ومخصوصاً موجود زنده، تا عصر او دیگران در كتابهایشان نوشته بودند گردآوری كرد و مورد مطالعه قرار داد.
 
 و چون یك طبیعت شناس ارزنده فقط ملا كتابی نیست بلكه كتاب بزرگتری را كه او مورد استفاده دایم و پیگیر قرار می دهد كتاب پر راز و در عین حال آگاهی بخش طبیعت است، او تلاش كرد تا نه تنها به صورت شخصی، بلكه با تمام امكاناتی كه در اختیار داشت ( كلكسیون ها و مجموعه های ارزنده ای از فسیل‌های گیاهی وحیوانی، از انواع سنگها، و آنچه می توانست در شناخت علمی طبیعت به او كمك بكند ) به شناخت طبیعت بپردازد. برای اینكه پیوند فرهنگ بشری در طول قرنهای گوناگون محفوظ بماند و فكر نكنیم كه همه چیز نو است و بر گذشته‌ها یكسره خط بطلان بكشیم، یادآوری می كنم كه مشابه این طرز عمل را در طبیعت شناسی ارسطو و در زندگی نامه او نقل كرده اند. ارسطو هم از محبت و علاقه اسكندر پرقدرت به خودش یك استفاده فراوان و مهم كرد و آن این بود كه از او و از كسانی كه با او بودند خواسته بود تا به هر جا می روند مدارك طبیعی تازه علمی را برای تهیه كلكسیونهای علمی طبیعی برای او بفرستند.
 
 
 به همین جهت است كه او در كتابهای طبیعت شناسی‌اش آگاهی‌هایی می دهد كه از محیط یونان وپیرامون یونان بسی ‌فراتر است؛ آگاهی‌هایی ناشی از مشاهدات عینی و همراه با نتیجه گیریهای >نیمه علمی < داروین با نتیجه‌گیری از مجموعه مطالعات وسیعش، در خلال كتابها و بر آثار طبیعی گردآوری شده زمانش، نتیجه‌ای گرفت كه البته این نتیجه و این فرضیه سابقه داشت : فرضیه تكامل. فرضیه تكامل مخلوق داروین نیست بلكه داروین با مطالعاتش توانست در شناساندن علمی این فرضیه و گسترش نتیجه گیریهای علمی از آن یك نقطه عطف و یك جهش به وجود بیاورد، و به همین جهت فرضیه تكامل به نام داروینیسم معروف شد. ما نباید بگوییم این نامگذاری‌ها غلط است. نباید بر سر آنها جدال كنیم. باید معنی صحیح این نامگذاری‌ها را یاد بگیریم. وقتی می‌گوییم داروینیسم، نمی‌خواهیم بگوییم و فرضیه‌ها و نظریات علمی كه او خلق و ابداع كرده است. می‌توانیم بگوییم نظریاتی كه او به بهترین وجه نسبت به زمان خودش و قبل از خودش به آنها شكل داد. بر طبق این نتیجه گیری نهایی داروین به این نتیجه‌هایی كه عرض می‌كنم رسید. 
 
 
 
کلمات کلیدی:

انسان

پیدایش انسان از نظر علم

پیدایش انسان از نظر قرآن